اشرف کیست؟

زمان مطالعه: 4 دقیقه

اشرف پهلوی در چهارم آبان ۱۲۹۸در بیمارستان احمدیه تهران همراه برادر دوقلویش محمد‌رضا متولد شد. سن اشرف چند ساعت کوچکتر از محمد‌رضا پهلوی بود. مادرش تاج‌الملوک دولتشاهی ـ دختر تیمور خان آیرملو از فرماندهان تیپ قزاق ـ یکی از چهار همسر رضاخان پهلوی بود. اشرف و محمد‌رضا دو سال بعد از تولد شمس به دنیا آمدند و این سه نفر به همراه علیرضا پهلوی، فرزندان تاج الملوک را تشکیل میدادند.
اشرف در مدرسه زرتشتی‌ها تحصیل کرد. اما تحصیلات دانشگاهی نداشت. او زبان فرانسه را توسط مادام ارفع در خانه خواند و با مطالعه رمان‌هایی به زبان فرانسه به داستان‌های عاشقانه فرانسوی علاقه‌مند شد.
اشرف پهلوی در دوران نوجوانی و بلوغ با مهرپور تیمورتاش فرزند وزیر دربار رضاخان روابطی داشت اما پس از آن که تیمورتاش به اتهام جاسوسی برای شوروی مطرود رضاخان شد، این رابطه محدود و کم‌رنگ شد.
اشرف در ۱۳۱۷ به اصرار پدر و علیرغم میل باطنی‌اش با علی قوام پسر ابراهیم قوام ـ قوام‌الملک ـ ازدواج کرد. ولی این وصلت هرگز باب میل و رغبت اشرف نبود و به همین دلیل تنها تا زمان حضور رضاشاه در کشور دوام یافت و پس از تبعید وی، اشرف بلافاصله از همسرش جدا شد.
در بهمن ۱۳۲۰ که فوزیه همسر اول شاه به حالت قهر عازم مصر شد، اشرف به درخواست برادرش با فوزیه همسفر شد. اما سفر اشرف به مصر و مشاهده میهمانیها، باشگاههای شبانه، مجالس رقص و مشروبخواری و معاشرتها و معاشقه‌های درباریان مصری، وی را بیشتر از گذشته، بی قید و بند ساخت. اشرف در سفر به مصر عاشق فردی به نام احمد شفیق شد و او را با خود به تهران آورد و در اسفند ۱۳۲۲ رسماً با وی ازدواج کرد. به دنبال این ازدواج، شفیق به اصرار اشرف از ملیت مصری خود دست کشید و ملیت ایرانی پذیرفت. اما این ازدواج نیز تنها هفت سال دوام آورد.
او در ۶ اردیبهشت ۱۳۲۶ به ریاست سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی که پایگاهی برای جمع‌آوری پول و ثروت بود منصوب شد. او تا قبل از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با تشکیل جلسات متعدد به شاه امر و نهی می‌کرد. شاه هم که در مقابل خواهر خود کم‌رو و بی‌دست و پا بود، به مدت یک دهه تسلیم اکثر خواسته‌های او بود. مشاوران و دستیاران اشرف در تصمیم‌گیری‌ها، افرادی چون علی سهیلی، عبدالحسین هژیر و سپهبد علی رزم‌آرا بودند. این عده تسلیم و مطیع محض اشرف بودند.
در طول بیش از ۱۰ سال اشرف مرکز ثقل و کانون قدرت و منشاء تأثیرگذاری برتصمیمات شاه بود و همه مقامهای مهم سیاسی حتی وزیران و سفیران با نظر او تعیین و تأیید می‌شدند. سازمان «سیا» در بخشی از گزارش خود راجع به شخصیت اشرف می‌نویسد:
اشرف خواهر دوقلوی شاه یکی از جاه‌طلب‌ترین و مهم‌ترین حامیان شاه و مهم‌ترین یاران او در طول سالهای مدید سلطنتش بوده است… این خصوصیات، به خصوص در دوره‌ای که ضعف شاه مهمترین مشخصه وی بود، نمایان می‌شد. به همین علت سفارت امریکا در سال ۱۹۵۱ گفته بود: که اشرف عزم راسخ‌ بیرحمانه پدرش را دارد. اشرف پهلوی در دهه ۱۳۲۰، به نوعی زمامدار پشت صحنه و حافظ شیرازه حکومت محمد‌رضا پهلوی بود. او در سیاست، اقتصاد، فرهنگ و حتی امور اجتماعی جامعه ایران دخالت داشت. تأسیس نمایشگاههای مد بانوان، فراخواندن مانکنها به ایران، راه‌اندازی قمارخانه‌ها و کازینوهای سلطنتی بابلسر و رامسر، احضار پزشکان برجسته اروپائی برای جراحیهای پلاستیکی به روی چهره خانمهای مورد نظر دربار از جمله اقدامات اشرف در سالهای دهه ۱۳۲۰ بود. در این مدت اشرف به روزنامه‌نگاران، شاعران و روشنفکران نزدیک شد و با آنان جلسات و مجالس مشترک هفتگی ترتیب داد.
اما در دوران قدرت گرفتن مصدق، تبعید اشرف به اروپا به دستور مصدق و قطع ارز مورد نیاز وی، لطمه بزرگی برای او بود. اشرف برای اولین بار مجبور شد تا برای تأمین مخارج روزمره مایملک خود را بفروشد. او تنها از محل فروش لباسها و عتیقه‌جات همراه خود ۳۰ میلیون فرانک به دست آورد. علاوه بر این مبالغ هنگفتی نیز ارز از تجار ایرانی مقیم فرانسه قرض گرفت، اما هرگز به آنان باز نگردانید.
زندگی اشرف در فرانسه با آلودگی‌های اخلاقی فراوانی همراه شد. او در رستوانی در پاریس با جوانی به نام مهدی بوشهری آشنا شد. بلافاصله از احمد شفیق جدا شد و به عقد بوشهری درآمد. این در حالی بود که از شفیق دو فرزند و از علی قوام یک فرزند داشت.
اشرف اواخر ۱۳۳۲ به ایران بازگشت و فعالیتهای قبلی‌اش را از سر گرفت. گردآوری ثروت از راههای نامشروع، پورسانت‌گیری، زد و بند با شرکتهای خارجی و سوء استفاده‌های گسترده مالی، تشکیل محافل شبانه و روابط گسترده نامشروع از اقدامات عادی اشرف پس از بازگشت به تهران بود.
حسین فردوست در بیان خاطراتش از مردان بسیاری به عنوان معشوقه‌های اشرف پهلوی نام می‌برد که حتی بعضی از آنها مانند پالانچیان به علت عدم تمکین در برابر وی به قتل رسیده‌اند.
اشرف از سال ۱۳۳۵ وارد شبکه داد و ستد مواد مخدر شد و از این معاملات میلیاردها دلار ثروت اندوخت و پیگیری بسیاری از محموله‌های مرفین، تریاک و هروئین در کشور به اشرف و افراد وابسته به وی می‌رسید.
در دو دهه آخر عمر سیاسی حکومت پهلوی، اشرف یکی از مهمترین وزنه‌های اقتدار آمریکا در ایران شد. او که در جریان کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ خود با شبکه مأمورین «سیا» در ایران همکاری کرد، توانست به تدریج روابط خود را با «سیا» و رجال و سیاستمداران آمریکائی تقویت کند. سفرهای متعدد اشرف به آمریکا در طول دهه چهل سبب تحکیم روابط تهران واشنگتن شد.
اشرف در ۱۳۴۸ به دلیل حمل یک چمدان حاوی تریاک در فرودگاه زوریخ بازداشت شد اما پلیس سوئیس پس از بررسی گذرنامه سیاسی او و با توجه به نسبتش با محمد‌رضا پهلوی او را آزاد کرد. با این حال در اسفند همین سال وی به ریاست کمیته ایرانی حقوق بشر نیز منصوب شد.
اشرف علاوه بر این سمت نایب رئیس کمیته ملی پیکار با بیسوادی، رئیس سازمان زنان ایران و نایب رئیس سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی نیز بود.
اشرف در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی بیشتر اموال گرانبها، تابلوها، فرشها و اندوخته‌‌های خود را از ایران خارج کرد و به منزل مسکونی‌اش در نیویورک و ویلایش در نیس فرانسه برد. هنگام پیروزی انقلاب اسلامی ، وی صدها میلیون دلار در حسابهای بانکی در نیویورک، لندن، پاریس و سوئیس داشت. اشرف اکنون در امریکا زندگی میکند و حافظه خود را نیز از دست داده است…

… و اشرف مرد

۲۰۰۰۳۳

زمان مطالعه: 4 دقیقه

۹ بهمن سال ۱۳۹۰، ساعت ۰۵:۰۳:۴۴ ب.ظ، من در قیلوله…

موبایل صدایی می کند و من از خواب بیدار میشوم، پیامکی دریافت کرده ام !

متن پیام(دقیقاً همین متن):

Aghaye Mohammad Javar Nanakar shoma barande 1 vahede maskoni shodeheed. jahate daryaft va takmile form be shobe khod moraje namaeed. www.ban

تقریباً شک شده ام، دوباره و سه باره متن پیام را می خوانم، شماره ارسال کننده پیام ۲۰۰۰۳۳ است و من فقط در یک بانک حساب های فعال دارم! نتیجه این شماره مرکز پیام همان بانک خواهد بود.

با مرکز پاسخگویی بانک تماس میگیرم:

سلام، شماره ۲۰۰۰۳۳ شماره مرکز پیام بانک است؟

جواب: بله

چنین متنی دریافت کرده ام!

جواب: مطمئن هستید. مبارک است!!!

تلفن را قطع می کنم، تا آنجا که به یاد دارم این بانک در حال حاضر جشنواره ای ندارد، اگر داشته باشد چنین جایزه ای ندارد! خدای من چه اتفاق مبارکی

دوباره با مرکز پیام تماس می گیرم:

سلام، چنین متنی دریافت کرده ام، آیا صحت دارد؟

جواب: ما چنین جایزه ای نداریم، مطمئن هستید پیام را از ما دریافت کرده اید؟

فکر می کنم بله از سامانه ۲۰۰۰۳۳

جواب: این شماره مرکز پیام بانک ما است. می توانید فردا تماس بگیرید؟ کارشناسان صبح ممکن است در جریان باشند.

متشکرم، تلفن را قطع می کنم

به سایت بانکداری الکترونیکی سری میزنم، معمولاً تمام کارهای بانکی را از این سیستم انجام می دهم، اما اینجا خبری از جایزه نیست. فوراً یک ایمیل به بخش پشتیبانی ارسال می کنم. شاید جوابی دریافت شود.

به سایت باشگاه مشتریان بانک سری میزنم، مدت ها است عضو این باشگا هستم، اما اینجا هم پیامی برای من ارسال نشده، هرچند امتیازاتم قابل رویت است، برای مسئولین باشگاه هم ایمیلی ارسال می کنم.

شماره مشتری و شماره حسابها را از سایت استخراج می کنم و میروم سراغ کارهایم، البته با هزار فکر و خیال و آرزو…

شب تا صبح نتوانسته ام بخوایم

نماز صبح را می خوانم و منتظرم تا ساعت ۰۸:۳۰ ق.ظ شود.

ساعت ۰۸:۳۰ ق.ظ است با شعبه اول تماس میگیرم کسی پاسخگو نیست، فوراً با شعبه دوم تماس می گیرم سلام می کنم و ما وقع را می گویم، به رئیس شعبه وصل می شوم، بنده خدا بی خبر از همه جا است، شماره توسعه بازار بانک را می دهد تا بتوانم پیگیری کنم، می گوید به ما خبری نرسیده!

دوباره با شعبه اول تماس میگیرم، اینبار مستقیماً با معاون شعبه صحبت میکنم آخر سلام و علیکی با هم داریم، بعد از تعارفات صبحگاهی، جریان را تعریف میکنم، او بجای من شک شده، صدایش در نمی آید، می گوید چیزی ابلاغ نشده و خوب است دوباره با مرکز ارتباطات تماس بگیرم.

قبل از تماس با مرکز با توسعه بازار تماس میگیرم. جریان را تعریف میکنم و آقای کارشناس می گوید مطمئن هستید جریان از این قرار است؟! می گویم از ۲۰۰۰۳۳ پیام دریافت کرده ام، شماره حساب، تلفن و پست الکترونیکی من را می گیرد،قرار شد پیگیری نماید و اطلاع دهد …

ساعت ۰۹:۳۰ ق.ظ، ایمیل را چک می کنم، بانک ایمیل زده است، میگوید با مرکز ارتباطات تماس بگیرم!

ساعت ۰۹:۴۵ ق.ظ است …

خبری نشده و من دوباره با مرکز ارتباطات تماس میگیرم و در خواست دارم با قسمت بازرسی صحبت کنم، کارشناس سوال می کند موضوع چیست، تعریف میکنم و می گویم کسی پاسخگو نیست! شماره من را با شماره مشتری و حساب می گیرد و می گوید شخصا پیگیری می کنم و جواب می دهم!

با گوشی ور می روم، ۲۰ باری شده که پیام را بالا و پایین کرده ام …

شم مجرم شناسیم گل کرده!

  • چرا متن سکته دارد؟
  • چرا Jafar را Javar تایپ کرده اند؟
  • چرا آدرس بانک کامل نیامده؟

خوب حتما اشتباه تایپی است، فینگلیش نوشتن هم معایبی دارد. البته چون کارکترها زیاد است حتما آدرس سایت کامل نیامده است!

چایی میریزم و هورت می کشم!

آخر مگر میشود در بانک اطلاعاتی نام کوچک من اشتباه تایپ شده باشد؟ اگر اینطور باشد در دستگاه خودپرداز هم باید اسم را اشتباه نشان دهد!

چه اتفاقی افتاده؟ کسی پاسخگو نیست…

ساعت ۱۰:۰۰ ق.ظ شده و خبری نیست…

دوباره  گوشی را بر می دارم، وارسی متن دوباره شروع می شود! بله پیام از ۲۰۰۰۳۳ است.

به سراغ نت بوکم می آیم، شماره را جستجو می کنم، بله این شماره بانک است، پس چرا بانک سر در گم شده!

به قست جزئیات پیام می روم، تمام اطلاعات عادی است!! نه نه عادی نیست…

در قسمت انتهایی جرئیات پیام که در قسمت تنظیمات مخفی است و علی الاصول به کاربر نشان داده نمی شود شماره ای درج شده!!!

شماره مرکز ارسال پایه ( این مرکز همان مرکز مخابرات است که می باست از این شماره تمامی پیامک ها ارسال و دریافت شود) : ۶۱۴۱۸۰۷۰۲۹۸+

دیگر پیامک ها را بررسی می کنم، شماره مرکز ارسال پایه همواره عبارت است از: ۹۸۹۱۱۰۰۵۰۰+

خدای من! خانه چه شد؟!

دفترتلفن را بر میدارم، کد ۶۱+ متعلق به استرالیا است!!!

خدای من!

ساعت ۱۰:۴۵ ق.ظ

شماره ۶۱۴۱۸۰۷۰۲۹۸+ را در اینترنت جستجو می کنم…

چندین سایت پبدا می شود، بررسی های عمیق، من را به یک آدرس می رساند:

http://whocallsme.com/Phone-Number.aspx/61418070298/2#p347699827472459249

سایت را بررسی میکنم، متوجه می شوم از این مرکز ارسال پایه به سراسر جهان پیام هایی مخابره شده است… کسی شماره ۲۰۰۰۳۳ را از استرالیا خریده است!!! همه برنده اند!!!

 

ساعت ۱۱:۰۰ ق.ظ  10 بهمن ماه ۱۳۹۰ است،هنوز از بانک خبری نیست…

نکته:

فیشینگ (به انگلیسی: Phishing) در زمینه امنیت رایانه‌ای به تلاش برای سرقت و دستیابی به اطلاعات حساس افراد مانند نام کاربری، کلمه عبور و اطلاعات کارت‌های اعتباری به‌وسیله جازدن خود به جای یک وب‌گاه معتبر گفته می‌شود و گاه امکان دارد سرقت اطلاعات به طرق دیگری نیز از جمله استفاده ار پروتکل های مخابراتی انجام پذیرد.

در همین رابطه بخوانید:

پیامک های مشکوکی که بوی کلاهبرداری می دهند

فقدان قانون ضد “فیشینگ” در ایران/ عدم آگاهی کاربران عامل کلاهبرداری اینترنتی

 

قانون توقف سرقت آنلاین

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

قانون توقف سرقت آنلاین (به انگلیسی: Stop Online Piracy Act) یا SOPA طرحی است که در ۲۶ اکتبر ۲۰۱۱ توسط لامار اسمیت، رئیس کمیسیون حقوقی به مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا ارائه شده است. بر اساس این طرح تمام سایت‌هایی که به هر نحو محتوای دارای حق‌تالیف را بدون اجازه انتشار دهند مسدود شده و همهٔ شرکت‌ها و سرویس‌های آنلاین حتی ارایه دهندگان خدمات اینترنتی هم اجازه ارایه خدمات به این وبگاه‌ها را ندارند.

متن اولیه قانون:کلیک کنید