آزادی (قسمت سوم)

زمان مطالعه: 2 دقیقه

پس از آشنایی اجمالی با مفهوم و موقعیت آزادی در دو قسمت قبل به بررسی اولین قسمت یعنی آزادی معنوی می پردازیم.

آزادی معنوی

انسان موجودی است مرکب که دارای قوا و غرایز گوناگونی است مانند شهوت، غضب، حرص، طمع، عقل، وجدان اخلاقی، … و آزادی خواهی. گرایش انسان و بروز اخلاقیات و عملکرد او محصول غلبه هر یک از قوای نهفته اوست. انسان می‌تواند افسار اختیار خود را به دست تمناها و آرزوهای نفسانی و حیوانی خود بسپارد و تا آنجا به پیش رود که وجودش در اسارت تعلقاتش قرار گیرد و کوچکترین عزم و اراده‌ای هم در نهاد او نباشد حتی اگر عقل و وجدان و فطرت انسانی‌اش هم از درون بر او لهیب زند کوچکترین اثر بخشی خود را هم از دست داده باشد و دیگر قدرت و تصمیمی برایش باقی نمانده باشد. در این صورت هوای نفس، مانند زنجیری است که پنهان بر گردن و دست و پای او گذارده شده و بی‌اختیار به هر سو می کشدش. آزادی معنوی یعنی گذشتن از همه این زنجیرها، آزادی معنوی یعنی آزادی از درون، آزادی از حصارهای حیوانی، رهایی از قیود شیطانی و خروج از بندگی جاه و مقام و درهم و دینار. آزادی معنوی یعنی این که راه اراده و تصمیم انسان را حیوانیت او نبندد، بلکه آنچه مانع او می‌شود تنها مقتضیات شأن انسانی و اهداف متعالی‌اش باشد. آزادی کامل معنوی یعنی «استقلال، و وابستگی به عقیده و ایمان و ایدئولوژی[۱]». در حقیقت آنچه که تک تک مردم باید در هر زمان در پی آن باشند، آزادی معنوی است که موجب تعالی و ترقی اوست. آزادی معنوی باعث تهذیب نفس و خودسازی است و می‌دانیم اکثر جوامع منحرف، انحرافشان از درون شروع می‌شود و در حقیقت این جوامع به دنبال تمایلات نفسانی خویش در جستجوی قوانین متناسب با خواسته‌های خویشند. از نکات جالب توجه این است که باب آزادی معنوی در هیچ دورانی بسته نیست و بر خلاف آزادی سیاسی که متعاقباً خواهیم گفت، با استبداد هیچ عامل خارجی به بند کشیده نمی‌شود و تنها مستبد او غلبه قوای نفسانی و شیطانی درون انسان است. آزادی معنوی را می‌توان پایه تمامی آزادی‌های اصولی مردم و سلامتی در جامعه دانست. حضرت علیه السلام اساس آزادی معنوی را تقوی دانسته و در خصوص آن چنین می‌فرماید: فان تقوی الله مفتاح سداد، و ذخیره معاد، و عتق من کل ملکه و نجاه من کل هلکه[۲] یعنی: آری بی گمان تقوا، رمز استواری، اندوخته معاد، آزادی از هر بردگی و نجات از هر تباهی است. الدنیا دار ممر لادار مقر والناس فیها رجلان، رجل باع نفسه فاو بقها و رجل ابتاع نفسه فاعتقها[۳] یعنی: دنیا گذرگاه است، نه جایگاه، که مردمش را دو چهره است. یکی آنکه در دنیا خود را می‌فروشد و به سقوط می‌کشاند ،دو دیگر خویشتن خویش را باز می‌خرد و آزاد می کند.

[۱] – انسان و ایمان – مرتضی مطهری

[۲] – نهج البلاغه – خطبه ۲۲۱

[۳] – نهج البلاغه – حکمت ۱۲۸

مطالعه بیشتر:

آزادی (قسمت اول)

آزادی ( قسمت دوم)

آزادی (قسمت چهارم)

هم غزه،هم لبنان،جانم فدای اسلام

زمان مطالعه: 2 دقیقه

سازمان ملل متحده به درخواست دولت انگلیس، به منظور بررسی مساله فلسطین و آینده سیاسی آن، در دوم آوریل ۱۹۴۷ م. تشکیل جلسه داد که حاصل آن، تصویب طرح تقسیم فلسطین در ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷م. به دو کشور ودولت یهودی و عربی و یک منطقه بین المللی (بیت المقدس) تحت نظر آن سازمان می شود. از زمان اعلام تأسیس دولت اشغال گر فلسطین تا کنون بیش از شصت سال می گذرد و در تمامی این سالها مردم فلسطین تحت فشارهحمه ها ، شکنجه و آزارها و زندان صهیونیست ها بوده و بسیاری نیز در این مسیر به جرم دفاع از میهن اشغال شده خود به قتل رسیده اند. در خلال این سالها فلسطینیان چشم امیدی به دول عربی داشتند که بدلیل ناامیدی مردم از دولت های عربی برای بازپس گیری فلسطین و با تأسی از انقلاب اسلامی ایران، روندی نوین بنام« انتفاضه »  از قیام و مبارزه علیه اسرائیل را پدید آوردند. انتفاضه با هدف رفع اشغال فلسطین، در پاییز ۱۹۸۷م. با نیرویی قوی پا به عرصه حیات سیاسی گذاشت، به گونه ای که حکومت های عربی و گروههای فلسطینی را به دنباله روی از خود وادار ساخت، و برای نخستین بار، اسرائیل را با خطری جدی از درون رو به رو کرد. بدین سان، اسرائیل برای نخستین بار، موضعی دفاعی برگزید و مهاجرت یهودیان به اسرائیل کاهش یافت. اسرائیل کوششی گسترده برای مهار انتفاضه آغاز کرد، ولی هیچ یک از این کوشش ها ( مانند تاسیس دولت خودگردان فلسطین ) تاکنون نتوانسته است آن را سرکوب یا متوقف کند. یکی از راهکارهای جدید صهیونیست ایجاد فضای تردید در بین مردمی است که تفکر تأسیس انتفاضه را به فلسطینیان منتقل کرد و به همین دلیل شاهدیم در حالی که میزان فشار صهیونیست هر روز بیشتر و جنایات آنها هولناکتر می گردد و جنایت از پس جنایت تکرار می شود و فاجعه ی هولناک نسل کشی غزه آغاز می گردد فاجعه ای که منجر به  شهادت بیش از یکهزار و ۴۵۰ شهروند فلسطینی و پنج هزار و پانصد نفر زخمی می گردد ،عده ای با تأیید و یا سکوت شکست خوردگانی، منادی شعاری می شوند که دقیقاً در بطن سیاستگذاران صهیونیستی شکل گرفته و به این عده ،در مرکز کشور افشاگر صهیونیستها دیکته می گردد. جای تعجب اینجاست که این تعداد خود را خط امامی دانسته و دقیقا خلاف رهنمود های امام(ره) حرکت می کنند. ظاهراً فراموش کرده اند انقلاب با سحنرانی تاریخی امام و با دفاع از فلسطین در سال ۱۳۴۲ شکل گرفت. فراموش کرده اند سخنان امام(ره) را که می فرمود: فلسطین مغصوب است؛ یهود را بیرون کنید از فلسطین[۱] می فرمود: از مساعدت و همکارى با مردان فداکارى که در راه آزادى فلسطین مبارزه مى‏کنند غفلت نورزید.[۲] می فرمود: باید بدانند که مقصود دوَل بزرگ استعمار از ایجاد اسرائیل، تنها اشغال فلسطین نیست؛ بلکه اگر به آنان فرصت داده شود، تمام کشورهاى عربى- العیاذباللَّه- به سرنوشت فلسطین دچار خواهند شد[۳] و دهها سخن دیگر که باعث بیداری جهان اسلام گردید. این همه فراموشی زمانی اوج می گیرد که رهبران این عده با برگزاری جلساتی با سورس به دام صهیونیست ها افتاده و اینک این پس لرزه های پیش آمده از برگزاری همان نشست هاست .دشمنان راه امام و رهبری باید بدانند ملت ایران دست دشمنان و زبان عناصر وابسته به بیگانگان را در هر لباس و چهره ای می شناسد و آن را قاطعانه قطع خواهد کرد. چون «مسئله فلسطین مسئله اسلام است»

 

 


[۱] -‏(   صحیفه امام، ج‏۱، ص: ۳۸۷)

[۲] – صحیفه امام، ج‏۲، ص: ۳۲۳

[۳] – صحیفه امام، ج‏۲، ص: ۴۶۱

دسته‌بندی نشده

ملک الموت (قسمت سوم)

زمان مطالعه: 3 دقیقه

آیا هنگامی که فرشته مرگ به خانه‏ ای درآمد، از آمدن او آگاه می‏شوی؟ آیا هنگامی که یکی را قبض روح می‏کند او را می‏بینی؟ بچه را چگونه در شکم مادر می‏میراند؟ آیا از راه اندام مادر وارد می‏شود؟ یا روح به اجازه خداوند به سوی او می‏ آید؟ یا همراه کودک در شکم مادر به سر می‏برد؟ آن کسی که آفریده‏ای چون خود را نتواند توصیف کند. چگونه می‏تواند خدای خویش را توصیف نماید؟[۱]

گروهی از فرشتگان ، فرشتگان قبض ارواحند که در آیات ۲۸ و ۳۳ سوره نحل و بعضی دیگر از آیات قرآن به آنها اشاره شده است ، و در راس آنها ” ملک الموت” قرار دارد.

احادیث زیادی در این زمینه ، نقل شده که اشاره به بعضی از آنها از جهاتی لازم به نظر می رسد:

در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و اله می خوانیم که فرمود :”الامراض و الاوجاع کلها برید الموت و رسل الموت!فاذا حان الاجل اتی ملک الموت بنفسه فقال یا ایها العبد! کم خبر بعد خبر؟ و کم رسول؟ و کم برید بعد برید؟ انا الخبر الذی لیس بعدی خبر!”” بیماریها و دردها همگی قاصدان مرگ و فرستادگان او هستند، هنگامی که عمر انسان به سر میرسد، فرشته مرگ می آید(او از دیدن فرشته مرگ وحشت می کند و آن را بی مقدمه می پندارد ولی) او می گوید: ای بنده خدا چه اندازه خبر بعد از خبر و رسول بعد از رسول و پیک بعد از پیک برای تو فرستادم؟ اما من آخرین خبرم و بعد از من خبری نیست!” “سپس می گوید: دعوت پروردگارت را اجابت کن خواه از روی میل و خواه از روی اکراه” و هنگامی که فرشته مرگ قبض روح می کند فریاد بستگان بلند می شود و او را صدا می زند” علی من تصرخون؟وعلی من تبکون؟فوالله ما ظلمت له اجلا و لا اکلت له رزقا بل دعاه ربه””بر چه کسی فریاد می کشید؟ و برای چه کسی اشک می ریزید؟ به خدا سوگند وقت او به پایان رسیده بود،و تمام روزی خود را دریافت داشته بود، پروردگارش از او دعوت کرد و او دعوت حق را اجابت نمود” “فلبیک الباکی علی نفسه ، و ان لی فیکم عودات و عودات حتی لا ابقی فیکم احداً” “اگر می خواهید گریه کنید بر خویشتن بگریید! من باز هم کراراً به میان شما می آیم !تا یکنفر از شما را باقی نگذارم”[۲]

در حدیث دیگری از امام باقر علیه السلام می خوانیم که پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله برای عیادت مردی از انصار به خانه او آمد فرشته مرگ را بالای سر او دید، رسول الله فرمود: با این دوست من با مدارا و لطف رفتار کن چرا که او مردی با ایمان است، عرض کرد ای محمد! بشارت بر تو باد که من نسبت به همه مؤمنان با محبتم و بدان ای محمد صلی الله علیه و اله به هنگام قبض روح بعضی از فرزندان آدم ، خانواده او فریاد می کشند، من در کنار خانه می ایستم ، می گویم من گناهی ندارم (عمر او پایان یافته بود) من باز کراراً به میان شما بر می گردم × بهوش باشید به هوش!

سپس می افزاید:” ما خلق الله من اهل بیت مدر و لاشعر و لاوبر، فی بر و لا بحر الا و انا اتصفحهم فی کل یوم و لیله خمس مرات حتی انی لاعرف بصغیرهم و کبیرهم منهم بانفسهم” “خدا هیچ انسانی را از ساکنان شهر و بیابان ،خانه و خیمه، در خشکی و دریا، نیافرید، مگر اینکه من در هر شبانه روز پنج بار دقیقا به آنها نگاه می کنم تا آنجا که من صغیر و کبیر آنها را بهتر از خودشان می شناسم”[۳]

روایات دیگری نیز به همین مضمون در منابع مختلف اسلامی آمده است که مطالعه مجموع آنها هشداری است برای همه انسانها که بدانند میان آنها و مرگ فاصله زیادی نیست! و در یک لحظه کوتاه ممکن است همه چیز به پایان گیرد.


[۱] – خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه

[۲] تفسیر نور الثقلین جلد ۴ صفحه ۲۳۵

[۳] تفسیر در المنثور طبق نقل المیزان جلد ۱۶ صفحه ۲۶۷

مطالعه بیشتر:

فرشتگان (قسمت اول)

 چهار فرشته مقرب (قسمت دوم)

فرشتگان و جنگ بدر (قسمت چهارم)

جبرئیل یا روح خدا (قسمت پنجم)

صفات فرشتگان (قسمت ششم)

هاروت و ماروت (قسمت هفتم)

بارگذاری فایل BGL دیکشنری Babylon برای آشنایی با فرشتگان (قسمت هشتم)

رقیب و عتید (قسمت نهم)

آیا فرشتگان مونث هستند؟ (قسمت دهم)