فرشتگان و جنگ بدر (قسمت چهارم)

زمان مطالعه: 3 دقیقه

خداوند می فرماید:” إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجَابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُم بِأَلْفٍ مِّنَ الْمَلآئِکَهِ مُرْدِفِینَ “” به خاطر بیاورید زمانی را که از شدت ناراحتی در میدان بدر از پروردگارتان تقاضای کمک کردید و او تقاضای شما را پذیرفت و گفت من شما را با یک هزار فرشته که پشت سر هم فرود می آیند یاری کنیم”[۱]،” وَمَا جَعَلَهُ اللّهُ إِلاَّ بُشْرَی وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُکُمْ وَمَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِندِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ “”ولی خداوند این را تنها برای شادی و اطمینان قلب شما قرارداد و گرنه پیروزی جز از طرف خدا نیست خداوند توانا و حکیم است”[۲].

این آیات به قسمتهای حساسی از جنگ بدر و نعمتهای گوناگونی که خداوند در این صحنه خطرناک نصیب مسلمانان کرد اشاره می کند، تا حس اطاعت و شکر گزاری آنها را بر انگیزد و راه را به سوی پیروزیها و پیشرفتهای آینده را در برابر آنها بگشاید.

در این آیات خداوند به یاری فرشتگان اشاره کرده می فرماید:”به خاطر بیاورید زمانی را که از شدت وحشت و اضطراب که از کثرت نفرات دشمن و فزونی تجهیزات جنگی آنها برای شما پیش آمده بود، به خدا پناه بردید و دست حاجت به سوی او دراز کردید و از وی تقاضای کمک نمودید”” إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ”.

در پاره ای از روایات آمده که پیامبر صلی الله علیه و آله نیز با مسلمانها در استغاثه و یاری طلبیدن از خداوند هم صدا بود ، دست خود را به سوی آسمان بلند کرده بود و عرضه می داشت : خداوندا وعده ای را که به من داده ای محقق بخش ، پروردگارا اگر این گروه مومنان نابود شوند پرستش تو از روی زمین بر چیده خواهد شد ،و آنقدر پیامبر صلی الله علیه و آله و به این استغاثه و دعا ادامه داد که عبا از دوشش به زمین افتاد[۳]. در این هنگام ” خداوند تقاضای شما را پذیرفت و فرمود: من شما را با یک هزار نفر از فرشتگان که پشت سر هم فرود می آیند ، کمک و یاری میکنم”” فَاسْتَجَابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُم بِأَلْفٍ مِّنَ الْمَلآئِکَهِ مُرْدِفِینَ” .

“مردفین” از متده ” ارداف” به معنی پشت سر هم قرار گرفتن است ،بنابر این مفهوم این کلمه این میشود که فرشتگان پشت سر یکدیگر برای یاری مسلمانان فرود آمدند. این احتمال نیز در معنی این آیه داده شده است که منظور این است که این گروه هزار نفری گروه های متعدد دیگری را پشت سر داشتند و به این ترتیب با آیه ۱۲۴ سوره آل عمران که می گوید پیامبر به مومنان گفت:” آیا کافی نیست که خداوند شما را با سه هزار نفر فرشتگان یاری کند” تطبیف می نماید.

ولی ظاهر این است که عدد فرشتگان در بدر یک هزار نفر بوده است و مردفین صفت آن یکهزار نفر است، و آیه سوره آل عمران وعده ای بوده است به مسلمانان که حتی اگر لازم شود خداوند عدد بیشتری را به یاری شما می فرستد. سپس برای اینکه کسی خیال نکند پیروزی به دست فرشتگان و مانند آنها است، می گوید:” خداوند این کار را فقط برای بشارت و اطمینان قلب شما قرار داد “” وَمَا جَعَلَهُ اللّهُ إِلاَّ بُشْرَی وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُکُمْ ” وگر نه پیروزی جز از ناحیه خداوند نیست و ما فوق همه این اسباب ظاهری و باطنی اراده و مشیت اوست” وَمَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِندِ اللّهِ “


[۱] انفال – ۹

[۲] انفال – ۱۰

[۳] مجمع البیان ذیل آیه ۹ سوره انفال

مطالعه بیشتر:

فرشتگان (قسمت اول)

 چهار فرشته مقرب (قسمت دوم)

ملک الموت (قسمت سوم)

جبرئیل یا روح خدا (قسمت پنجم)

صفات فرشتگان (قسمت ششم)

هاروت و ماروت (قسمت هفتم)

بارگذاری فایل BGL دیکشنری Babylon برای آشنایی با فرشتگان (قسمت هشتم)

رقیب و عتید (قسمت نهم)

آیا فرشتگان مونث هستند؟ (قسمت دهم)

وحدت و یکپارچگی مردم

زمان مطالعه: 4 دقیقه

همه ما به یقین می دانیم که اگر نیروهای لازم و مربوط، جهت پدید آوردن یک شیء مورد نظر، متراکم و متمرکز گردد، آسانتر و بهتر لباس هستی و عینیت خارجی خواهد پوشید. مثلاً اگر بنا شود یک دایره المعارف جامع الاطراف و بزرگی پیرامون عظمت و ابعاد انقلاب اسلامی با همه شگفتیها و رخدادهای اعجاب انگیزش نوشته شود و یا چنانچه تاریخی گویا و شامل تمامی ایثارگری‌ها و فداکاری‌ها امت اسلامی ایران به نگارش درآید، این کار ممکن است از دو طریق صورت پذیرد. نخست اینکه فرد یا افرادی به تنهایی و جدای از همه، دست به چنین کار مهم وبزرگی دست بزنند. دوم اینکه نویسندگان و محققان با همکاری و روی هم ریختن نیروهای زبده و کارکشته و در پرتو تمرکز قدرت فکری و علمی، چنان اثر بزرگ و تاریخی را فراهم آورند بی گمان کار به شکل دسته جمعی و ایجاد یک مرکز قوی با هماهنگی‌های لازم ما را در رسیدن به آن هدف بزرگ تواناتر و کامرواتر خواهد کرد. البته، همانگونه که وحدت و تمرکز قدرت، ما را در آرمانها و اهداف مقدس، نیرومند و موفق می‌کند. پراکندگی و اختلاف، همه قوای ما را به تحلیل می برد و دچار ضعف و زبونی می‌سازد.

اگرچه در پیشرفت مسلمین و پیروزی سریع و برق آسای اسلام، عوامل حفاظتی مؤثر بود ولی از میان همه علل موفقیت مسلمانان، اسباب گسترش فوق العاده اسلام، اتحاد و اخوت آنها با یکدیگر، مهمتر و مؤثرتر بود. مسلمانان در پرتو ایمان به خدا، تعالیم حیات بخش اسلام به چنان وحدتی دست یافتند که گویا همه یکی بودند و یکی همه.

مسلمین با الهام از قرآن مجید و پیروی از روش پیامبر بزرگوار اسلام، مصالح امت و جامعه اسلامی را بر مصالح فردی خویش مقدم می داشتند و آنچه را برای خود می‌خواستند برای برادران دینی خویش نیز خواستار بودند. اگر کسی مبتلا به دردی بود، همه احساس درد می نمودند و چنانچه مسلمانی به نعمتی متنعم می‌شد، همگی احساس نعمت و شادی
می کردند.

رشد سیاسی، اجتماعی مسلمانان و ایثار و گذشت آنان به درجه‌ای رسیده بود که مایه شگفتی و حیرت دیگران گردید. مسلمین هنگامی که به چنین حدی از شعور اجتماعی و اخوت اسلامی دست یافتند، به آسانی توانستند در برابر قدرت‌های بزرگ جهان آن روز، مقاومت کنند و پرچم عدل اسلامی را در بسیاری از کشورهای مجاور به اهتزاز در آورند.

خداوند تبارک و تعالی می فرماید: «همگی به ریسمان خدا (قرآن و اسلام و هرگونه وسیله ارتباطی دیگر) چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت (بزرگ) خدا را بر خود به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید و او در میان دلهای شما الفت ایجاد کرد و به برکت نعمت او برادر شدید و شما بر لب حفره‌ای از آتش بودید، خدا شما را از آنجا برگرفت[۱]».

قرآن به نعمت بزرگ اتحاد و برادری اشاره کرده و مسلمانان را به تفکر در وضع اندوه بار گذشته و مقایسه آن با پراکندگی با این وحدت دعوت می کند و می گوید : فراموش نکنید که در گذشته چگونه با هم دشمن بودید. ولی خداوند در پرتو اسلام و ایمان دلهای شما را به هم مربوط ساخت و شما دشمنان دیروز، برادران امروز شدید.

دیگر اینکه مسئله تألیف قلوب مومنان را به خود نسبت داده، می گوید: خدا در میان دلهای شما الفت ایجاد کرد و با این تعبیر، اشاره به یک معجزه اجتماعی اسلام شده، زیرا اگر سابقه دشمنی و عداوت پیشین عرب را به دقت بنگریم و ببینیم که چگونه کینه‌های ریشه دار در طول سال‌های متمادی در دل‌های آنها انباشته شده بود و چگونه یک موضوع جزئی و ساده، کافی بود آتش جنگ خونینی در میان آنها بیفروزد مخصوصاً با توجه به انیکه « مردم نادان و بی‌سود و نیمه وحشی معمولاً افرادی لجوج و انعطاف ناپذیرند و به آسانی حاضر به فراموش کردن کوچکترین مسائل گذشته نیستند، در این صورت اهمیت این معجزه بزرگ اجتماعی اسلام آشکار می‌شود و ثابت می گردد که در طی چند سال، از چنان ملت پراکنده و کینه‌توز و نادان و بی خبر، ملتی واحد و متحد و برادر بسازند[۲]

امروزه سدهای صنعتی عظیمی در نقاط مختلف جهان برپا شده که مبدا تولید بزرگترین نیروهای صنعتی است و سرزمین‌های وسیعی را زیر پوشش آبیاری و روشنایی خود قرار داده است. اگر درست فکر کنیم، می‌بینیم این قدرت عظیم چیزی جز نتیجه به هم پیوستن قدرتهای ناچیز دانه‌های باران نیست و آنگاه به اهمیت اتحاد و کوشش‌های دسته جمعی انسانها واقف می‌شویم. در احادیث فراوانی که از پیامبر و پیشوایان بزرگ اسلام به ما رسیده به لزوم و اهمیت این موضوع با عبارات مختلفی اشاره شده است.

رهبر معظم انقلاب اسلامی شاگرد وارسته مکتب علی علیه السلام در اهمیت این موضوع، خطاب به ملت ایران می گوید: «عزیزان من! آنچه که ملت و کشور ما را در مقابل توطئه‌های بی‌حساب دشمنان و توطئه گران مصونیت بخشیده است، چند عامل مهم بوده است که یکی از مهمترین آنها وحدت کلمه آحاد ملت است. هر ملتی که متحد باشد، هر ملتی که میان خود تنازع و جدال ویرانگر نداشته باشد، هر ملتی که با … مسئولان هم به وظایفشان در مقابل ملت عمل کنند و خود را خدمتگذار مردم بدانند، آن ملت در مقابل همه دشمنیها شکست ناپذیر خواهد شد. این یک امر قهری است. ملت ما این را در طول این بیست و دو سال تجربه کرده است. ما در میدانهای سخت، این شکست ناپذیری را نشان دادیم. هر کس با ملت ایران دشمنی می کند، یکی از بزرگترین دشمنی‌هایش عبارت است از این که وحدت عظیم ملی و این همدلی ملت با مسئولان را از بین ببرد یا در آن خدشه‌ای به وجود بیاورد. این دشمنی است. بعضی‌ها این دشمنی را می کنند[۳]


[۱] – آل عمران – ۱۰۳

[۲] – تفسیر نمونه – ناصر مکارم شیرازی

[۳] – نماز عید فطر ۱۳۷۹ – آیت الله سید علی خامنه‌ای

دسته‌بندی نشده

آزادی (قسمت سوم)

زمان مطالعه: 2 دقیقه

پس از آشنایی اجمالی با مفهوم و موقعیت آزادی در دو قسمت قبل به بررسی اولین قسمت یعنی آزادی معنوی می پردازیم.

آزادی معنوی

انسان موجودی است مرکب که دارای قوا و غرایز گوناگونی است مانند شهوت، غضب، حرص، طمع، عقل، وجدان اخلاقی، … و آزادی خواهی. گرایش انسان و بروز اخلاقیات و عملکرد او محصول غلبه هر یک از قوای نهفته اوست. انسان می‌تواند افسار اختیار خود را به دست تمناها و آرزوهای نفسانی و حیوانی خود بسپارد و تا آنجا به پیش رود که وجودش در اسارت تعلقاتش قرار گیرد و کوچکترین عزم و اراده‌ای هم در نهاد او نباشد حتی اگر عقل و وجدان و فطرت انسانی‌اش هم از درون بر او لهیب زند کوچکترین اثر بخشی خود را هم از دست داده باشد و دیگر قدرت و تصمیمی برایش باقی نمانده باشد. در این صورت هوای نفس، مانند زنجیری است که پنهان بر گردن و دست و پای او گذارده شده و بی‌اختیار به هر سو می کشدش. آزادی معنوی یعنی گذشتن از همه این زنجیرها، آزادی معنوی یعنی آزادی از درون، آزادی از حصارهای حیوانی، رهایی از قیود شیطانی و خروج از بندگی جاه و مقام و درهم و دینار. آزادی معنوی یعنی این که راه اراده و تصمیم انسان را حیوانیت او نبندد، بلکه آنچه مانع او می‌شود تنها مقتضیات شأن انسانی و اهداف متعالی‌اش باشد. آزادی کامل معنوی یعنی «استقلال، و وابستگی به عقیده و ایمان و ایدئولوژی[۱]». در حقیقت آنچه که تک تک مردم باید در هر زمان در پی آن باشند، آزادی معنوی است که موجب تعالی و ترقی اوست. آزادی معنوی باعث تهذیب نفس و خودسازی است و می‌دانیم اکثر جوامع منحرف، انحرافشان از درون شروع می‌شود و در حقیقت این جوامع به دنبال تمایلات نفسانی خویش در جستجوی قوانین متناسب با خواسته‌های خویشند. از نکات جالب توجه این است که باب آزادی معنوی در هیچ دورانی بسته نیست و بر خلاف آزادی سیاسی که متعاقباً خواهیم گفت، با استبداد هیچ عامل خارجی به بند کشیده نمی‌شود و تنها مستبد او غلبه قوای نفسانی و شیطانی درون انسان است. آزادی معنوی را می‌توان پایه تمامی آزادی‌های اصولی مردم و سلامتی در جامعه دانست. حضرت علیه السلام اساس آزادی معنوی را تقوی دانسته و در خصوص آن چنین می‌فرماید: فان تقوی الله مفتاح سداد، و ذخیره معاد، و عتق من کل ملکه و نجاه من کل هلکه[۲] یعنی: آری بی گمان تقوا، رمز استواری، اندوخته معاد، آزادی از هر بردگی و نجات از هر تباهی است. الدنیا دار ممر لادار مقر والناس فیها رجلان، رجل باع نفسه فاو بقها و رجل ابتاع نفسه فاعتقها[۳] یعنی: دنیا گذرگاه است، نه جایگاه، که مردمش را دو چهره است. یکی آنکه در دنیا خود را می‌فروشد و به سقوط می‌کشاند ،دو دیگر خویشتن خویش را باز می‌خرد و آزاد می کند.

[۱] – انسان و ایمان – مرتضی مطهری

[۲] – نهج البلاغه – خطبه ۲۲۱

[۳] – نهج البلاغه – حکمت ۱۲۸

مطالعه بیشتر:

آزادی (قسمت اول)

آزادی ( قسمت دوم)

آزادی (قسمت چهارم)