خرگوش و لاکپشت

زمان مطالعه: 3 دقیقه

داستان 🐰 و 🐢 را همه ما بارها و بارها شنیده، دیده و یا خوانده ایم، کلیت داستان از این قرار است که 🐰 به توانمندی خود مغرور شده و 🐢 با سعی و تلاش خود مسابقه را برنده و پیروز میدان می گردد.

نتیجه یکم:

رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود

 رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود[۱]

اما این پایان داستان نیست، این داستان دارای مضامین اخلاقی و کارکردی بسیاری است که می توان از آن در بسیاری از زمینه ها استفاده کرد.

و اما ادامه داستان …

🐰 داستان پس از این شکست، با خود می اندیشد و دلیل شکست را در خود جستجو می کند، او متوجه می شود که قابلیت های وی کم نبوده و توانایی های او در مقایسه با 🐢 نیز بسیار بالا بوده است بلکه دلیل اصلی شکست، قاطع نبودن و تنبلی است که وی به آن دچار شده، لذا تصمیم میگیرد یک بار دیگر 🐢 را به مبارزه بطلبد، 🐢 نیز به دلیل غرور از پیروزی مسابقه را برای بار دوم می پذیرد.

این بار 🐰 پس از سوت آغاز مسابقه با سرعت و اطمینان من البدو الی الی ختم با سرعت مسیر مسابقه را طی نموده و اینبار برنده مسابقه می گردد.

نتیجه دوم:

هنگامی که تصمیم می گیری، با قاطعیت آن را به انجام برسان.

 فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّـهِ [۲]

و اما ادامه داستان …

این بار 🐢 داستان وقتی متوجه می شود که اصالتاً به علت ماهیت ساختاری خود توان برد مسابقه را ندارد، اندکی به فکر فرو میرود، او ابتدا شناخت کافی از خود به دست می آورد و بار دیگر برای غلبه بر 🐰 چاره اندیشی می نماید، برای غلبه بر محدودیت های و استفاده از قابلیت های خویش، اندکی در مسیر مسابقه تغییراتی ایجاد می کند و بار دیگر 🐰 را به مبارزه می طلبد، 🐰 نیز این مبارزه را قبول می کند و هر دو پس از دمیده شدن به سوت آغازین، مسابقه را شروع می نماید، 🐰 با سرعت هر چه بیشتر مسیر را طی طریق می کند تا به یک برکه آب می رسد و چون نمی تواند از برگه عبور کند توفق کرده و به فکر فرو میرود و انواع راه های پیش رو را بررسی می کند در همین اثناء 🐢 به برکه می رسد و خود را درون آب انداخته و عرض برکه را طی و مسابقه را به نفع خود به اتمام می رساند.

نتیجه سوم:

توانایی های خود را دریاب و با علم به استعداد و شناخت درونی خود برنامه ریزی کن و آگاه باشیم که برخی افراد در برخی از امور بر برخی دیگر برتری دارند

لَا تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا[۳] و انظُرْ کَیْفَ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ[۴]

و اما ادامه داستان …

پس از انجام سه بار مسابقه دیگر 🐰 و 🐢 با یکدیگر دوست می شوند و به این نتیجه می رسند که برد و باخت هر یک نشانگر برتری آنها بر دیگری نیست لذا تصمیم می گیرند اینبار  با کمک یکدیگر مسیر مسابقه را طی نمایند و از قابلیت های هم استفاده نموده و مسیر را در کوتاه ترین زمان ممکن و با بهترین شیوه به پایان برسانند، لذا در مسیری که 🐢 طراحی کرده بود یکبار دیگر مسابقه می دهند، اینبار 🐢 سوار بر 🐰 با یکدیگر خود را به برکه می رسانند و سپس 🐰 سوار بر 🐢 از عرض برکه عبور می کنند و …

نتیجه چهارم:

مزیت کار گروهی در این است تا افراد با شناخت از خود و دیگران بهترین شیوه ها را برای رسیدن به هدف انتخاب نمایند، و وجود استعداد، توانمندی و هوش به تنهایی نمی تواند مزیت محسوب گردد، بلکه این تعاون در کار است که به خودی خود و فارغ از نتیجه دارای ارزش است.

نَحْنُ قَسَمْنَا بَیْنَهُم مَّعِیشَتَهُمْ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا ۚ وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِّیَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضًا سُخْرِیًّا[۵]

[۱] – سعدی

[۲] – آل عمران/۱۵۹

[۳]  – بقره / ۲۳۳

[۴] – اسراء / ۲۱

[۵] – زخرف / ۳۲