بی‏تابعیتی چیست؟

زمان مطالعه: 2 دقیقه

شاید بهترین راه برای بیان بی‏تابعیتی تعریف تابعیت باشد، در این صورت اگر معنای دقیق و درست تابعیت و آثار آن معلوم گردد به وضوح می‏توان بی‏تابعیتی را تعریف و مضرات آن را تشخیص داد.

باید توجه نمود در حقوق بین‏الملل تعریف واحدی در خصوص تابعیت و یا ملیت ارائه نشده است، به گونه‏ای که تعریف تابعیت از ابعاد و زوایای گوناگون می‏تواند متعددِ متجانس و غیر متجانس داشته باشد و حتی می‏تواند تعاریفی بنیادی را در برگیرد به طور مثال برخی معتقدند ملیت فرد در واقع وابستگی فرد به خانواده و جامعه انسانی خاصی است، برخی نیز بر این باورند که تابعیت پیوندی است که شخص را به ملت معینی مربوط می‏سازد، گروهی نیز عقیده دارند تعلق حقوقی شخصی به جمعیت تشکیل دهنده دولت را تابعیت می‏گویند.

در هر حال تابعیت رابطه‌ای است بین فرد و دولت که شخص تبعه را در قبال تبعیت، به حمایت دولت متبوع خود ذی‌حق می‌نماید. چنین رابطه‌ای، شخص تبعه را مطمئن می‌سازد که در رفتار و دادوستدش با اتباع بیگانه، عندالاقتضا از حمایت حقوقی و سیاسی دولت متبوع خود، که به وسیله حقوق بین‌الملل شناخته شده، متمتع خواهد شد. به عبارت دیگر تابعیت عبارتست از یک رابطه سیاسی، حقوقی و معنوی که فردی را به دولتی معین مرتبط می‌سازد.

باید توجه نمود که تابعیت عموماً مبتنی بر دو سیستم خون و سیستم خاک استوار است، بر همین اساس در ایران تابعیت به طور عمده بر سیستم خون متکی است، البته در مواردی از سیستم خاک برای کسب تابعیت استفاده شده‌است.

لذا طبق ماده ۱۵ متن اعلامیه جهانی حقوق بشر

۱. هر انسانی سزاوار و محق به داشتن تابعیتی [ملیتی] است.

۲. هیچ احدی را نمی‌بایست خودسرانه از تابعیت [ملیت] خویش محروم کرد، و یا حق تغییر تابعیت [ملیت] را از وی دریغ نمود.

در نتیجه در حقوق بین‏الملل تابعیت یک حق و اعطای آن از جانب حکومت و دولت یک تکلیف است، بی تابعیتی باعث خواهد شد تا فرد فاقد ملیت، از خدمات سیاسی و حقوقی لازم برخوردار نبوده و مشکلات عدیده ای را در خصوص اقدامات حقوقی پیش رو داشته باشد.

در آخر ذکر این نکته مهم است که به نظر می‏رسد از دید حقوق بین‏الملل اسلامی افراد جامعه انسانی به ما هو انسان از حقوق یکسانی برخوردار بوده و تابعیت ملل مختلف اصالتی در برخورداری افراد از حقوق و تکالیف ندارد، بلکه افراد جامعه به دو گروه بزرگ بلاد اسلامی و غیر اسلامی تقسیم می‏شوند که از منظر فقهی دارای حقوق و تکالیفی نسبت به هم هستند.

ترور همواره محکوم است!

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

از منظر حقوق اسلامی سلب نفس فقط در سه جا مورد تایید و حمایت قانونی است، نخست در حدود الهی که به حکم شریعت این عمل صورت می‏گیرد و جزء حدود الله است دوم قصاص نفس از شخصی که نفس شخص دیگری را سلب نموده باشد و سوم در جهاد که البته در جهات سلب نفس به معنای شهادت و یا عملیات شهادت طلبانه، مورد بررسی قرار می‏گیرد که البته قسم سوم مورد توافق همه حقوقدانان نیست!

در غیر از این سه موضع سلب نفس عملی شنیع، خلاف شریعت، خلاف قانون و خلاف اخلاق بشری است، ترور همواره محکوم بوده و اسلام و خصوصاً مذهب تشیع بزرگترین قربانی ترور در تاریخ بشری است.

ترور در واقع نوعی آدم کشی است که عمدتاً با اهداف سیاسی یا عقیدتی انجام می‌گیرد. عموماً فرد کشته شده دارای مقام، شهرت یا علایق سیاسی است و گاه نیز ترور به علت پاره ای اختلافات عقیدتی ایجاد و انجام می‏گردد.

ترور و تروریسم که خود دو معنای متفاوت از منظر ماهوی دارند اما از نظر وحشت آفرینی و ضد صلح دارای توافق معنا می‏باشند و هر دو از نگاه حقوق خدا محور و انسان محور محکوم و غیر قابل دفاع می باشند.

متاسفانه دیروز بار دیگر شاهد ترور یکی دیگر از فرزندان انقلاب بودیم که این امر موجب تأثر شدید هموطنان گشت، هرچند هنوز دلیل و عوامل این ترور شناسایی نگشته، اما این عمل وحشت آفرین و هدر دادن خون یک مسلمان و نقض امنیت ملی و نقض حقوق بشر موجب جریحه دار شدن احساسات بشردوستانه جامعه و خصوصاً حقوقدانان گردیده است. لذا انتظار می رود قوه قضائیه و ضابطان قضایی با تمام توان و تلاش خود عاملان این حرکت را در کوتاه ترین زمان ممکن شناسایی و در اندک زمانی به مجازات های قانونی محکوم نمایند.

به مناسبت روز جهانی حقوق بشر اسلامی

زمان مطالعه: 3 دقیقه
۱۴ مرداد ماه برابر است با روز جهانی حقوق بشر اسلامی، اعلامه ای که به عقیده بسیاری در مقابل اعلامیه حقوق بشر غربی پدید آمد و مورد توجه کشور های اسلامی قرار گرفت و باعث وحدت بین مسلمانان و کشور های اسلامی شد.
علامیه جهانی حقوق بشر در دسامبر سال ۱۹۴۸ در سی ماده به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسید . تصویب این اعلامیه با واکنش های متفاوتی در جهان روبرو شد و از جمله بسیاری از کشورهای اسلامی، بعضی از مفاد آن را مغایر با اصول اساسی اسلام دانسته و به انتقاد از آن پرداختند .solh
بسیاری از دانشمندان و عالمان اسلامی با توجه به پشتوانه های عظیم و قوی حقوق بشر در دین مبین اسلام پیشنهاد دادند که اعلامیه ایی با توجه به اصول اسلام تهیه و به تصویب کشورهای عضو کنفرانس اسلامی برسد و سرانجام این اعلامیه در اجلاس وزرای خارجه کشورهای عضو کنفرانس اسلامی در سال ۱۹۹۰ در بیست و پنج ماده به تصویب رسید .
به نظر می رسد اعلامیه حقوق بشر اسلامی در واقع پاسخی دینی به اعلامیه جهانی حقوق بشر می باشد، هرچند این اعلامیه دارای مفاهیم بالا و والای اسلامی است اما متاسفانه بعد از تصویب سازمان کنفرانس اسلامی مورد عنایت دولتها واقع نگردید و فقط چند کشور اسلامی آن را به صورت رسمی و قانونی مورد تصویب قرار دادند.
انتقاد های بسیاری در خصوص اعلامیه حقوق بشر اسلامی از سوی جوامع غربی – مسیحی مطرح گردیده است اما باید توجه نمود اعلامه حقوق بشر غربی مبانی اومانیستی داشته و انسان محور است در حالی که طبق تعالیم اسلامی، رستگاری واقعی و حقوق بشر راستین در پرتو اسلام محقق می گردد، در هر حال جامعه جهانی با جمعیتی ۷ میلیار نفری  در حال حاضر به علت تضارب آرا و نبود سیستم واحد حقوقی، مذهبی و حاکمیتی دارای نظریات متفاوت و گاه متضاد در خصوص حقوق بشر می باشد اما باید توجه داشت که هر دو اعلامیه حقوق بشر و حقوق بشر اسلامی به دنبال تحقق یک هدف هستند و آن تضمین حقوق و آزادی های بشر می باشد و هر کدام به شیوه خود در راستای تحقق آن فعالیت می نمایند و کشورهای اسلامی باید توجه کنند که تکیه متعصبانه و انحصاری بر اجرای احکام اسلامی و بی مهری و رد اعلامیه جهانی حقوق بشر و سایر اسناد بین المللی ، باعث ایجاد چالش در روابط بین المللی خواهد شد، از دیگر سوی کشور های غربی – مسیحی نیز باید به عقاید دینی احترام گذاشته ونظریه انفکاک حقوق از مذهب را مورد بازنگری جدی قرار دهند زیرا که انسانها و جوامع انسانی با اعتقادات مذهبی خود شناخته میگردند و احترام به این عقاید باعث ارتقاء حقوق و ایجاد حق و تکلیف افراد و جوامع خواهد شد، به راستی در تمام مذاهب رسمی جهان این خداوند متعال است که محور اصلی رفتار و اعمال انسان ها است و قراردادن انسان به عنوان محور امری عجیب، بعید و دور از منطق است زیرا که این امرموجب ایجاد فساد های فراوان خواهد شد، که امروزه شاهد برخی این این فساد ها در جامعه بین المللی علی الخصوص غربی هستیم، در هر حال در امروزه روز بهتر است این دو اعلامیه را در تضمین حقوق بشر مکمل هم بدانیم تا بتوان اتحاد، صلح و امنیت بین المللی را در جامعه بین المللی مستقر نماییم زیرا که شناسایی این دو اعلامیه از طرف دولت ها خود نوعی احترام به آزادی عقاید و نظریات ملت ها به عنوان مهمترین اصل حقوق بشر است.انشاءالله

مجمع جهانی صلح اسلامی