آزادی (قسمت اول)

زمان مطالعه: 3 دقیقه

آزادی و مردم دو واژه قرین به هم هستند، به گونه‌ای که هر وقت نامی از مردم برده می‌شود، کلمه آزادی را نیز در ذهن متبادر می کند و هست و نیست آن در واقع همه ارزش‌های حضور مردم را در جامعه و نیز جایگاه او را تعریف می‌کند. در این فصل بر آنیم تا به دلیل اهمیت آزادی و مردم، تعریفی از آن را به دست آوریم و انواع آن را به صورت کلان و به اختصار توضیح دهیم، همچنین از آنجا که نظام هستی بر اعتدال استوار است حدود و ثغور آن را هم مشخص کنیم.

آزادی واژه‌ای است دلکش و آشنا که در طول تاریخ پیدایش تمدن بشری و جوامع انسانی، به صورت های مختلف مطرح و در همه ادوار زندگی بشری به صورت مثبت و یا منفی خود را نشان داده است.

آزادی واژه‌ای است که در همه اقشار مردم و صنوف مختلف، از کارگزاران حکومتی تا کوخ نشینان حاشیه‌ای، و از محفل نشینان اهل دانش تا سرایندگان ادیب، و از فریاد شمشیر ظلم ستیزان تا زمزمه کنندگان پرناله در بند و بالاخره … تا صحنه جدال انگیز جراید و مطبوعات معاصر، همیشه و همیشه مورد گفتگو بوده است.

اینجا، در هر مبحثی، سخنانی از حضرت امیرالمومنین علیه السلام آورده می شود تا معلوم گردد علی علیه السلام انسان کاملی است که اوج همه ارزش‌ها را یکجا در خود جمع کرده است. همان کسی که الگوی تام و تمام آزادی خواهی و آزادی بخشی است. بی‌تردید او در مبحث (آزادی) تا انتهای تاریخ حرف آخر را خواهد زد.

نه تنها دیکتاتورها و مستبدان از درک حقیقت علی علیه السلام عاجزند، بلکه آزادی خواهان جهان نیز تا وصول به قله‌های آزادی و آزادگی و جوانمردی او، راه زیادی دارند. باید سالیان متمادی بگذرد و جوامع انسانی پیشرفت‌های قابل توجهی را به دست آورند و عرصه‌ها و وادی‌های آزادی را با پای اندیشه و عمل خویش بپیمایند تا قدرت تحلیل سیره نظری و عملی امیرالمومنین علیه السلام را به دست آورند و آنگاه بالعیان ببینند که باز هم علی علیه السلام جلودار بی بدیل آزادی است.

تعریف آزادی

آزادی، از مفاهیم بسیار مأنوس و رایجی است که می‌توان از جهتی آن را از جمله مفاهیم بدیهی و روشن دانست که اگر هر کلمه‌ای دیگر را به عنوان معرف آن داشته باشیم باز هم به روشنی و وضوح کلمه آزادی نمی تواند باشد.

ابتدا بی مناسبت نیست که نظری به تعاریف آزادی از نظر سیاسیون و علمای اندیشمند داشته باشیم، گرچه آیزابرلین در کتاب چهار مقاله درباره آزادی می گوید: تاکنون دویست تعریف در این باره مطرح شده است[۱]. لکن ما به اختصار به چند مورد بیشتر اکتفا نمی کنیم.

ارسطو: «آزادی یعنی قبول قوانین دولتهای مختلفی که به تناوب حکومت می‌کنند».

جان استوارت میل: «تنها آزادی‌ای که شایستگی این نام را دارد، این است که هر کس به شیوه خاص خودش مصلحت خویش را دنبال کند، به شرطی که به مصالح دیگران آسیب نرساند. آزادی فردی غایت زندگی سیاسی است و باید از آزادی اندیشه دفاع کرد، زیرا ذهن آدمی مهمترین عامل دگرگونی و تکامل جامعه است[۲]».

هابز: «انسان آزاد کسی است که چون بخواهد کارهایی را انجام دهد که در توان و استعداد او هست با مانعی روبرو نشود[۳]».

آیه الله جوادی آملی: آزادی از نگاه اسلام را چنین تعریف می کند: «آزادی از دیدگاه اسلام، یعنی رها شدن از بردگی و اطاعت غیر خدا … پس آزادی حقیقی انسان در این است که با استغفار، خود را از بند گناهان پیشین برهاند و با ایمان و عمل صالح در زمره (اصحاب یمین) قرار گیرد[۴].

امام خمینی می گوید: «آزادی یک مسئله‌ای نیست که تعریف داشته باشد. مردم عقیده‌شان آزاد است، کسی الزامشان نمی‌کند که شما باید حتماً این عقیده را داشته باشید، کسی الزام به شما نمی‌کند که حتماً باید این راه را بروید، کسی به شما الزام نمی‌کند که باید این را انتخاب کنی، کسی الزامتان نمی کند که در کجا مسکن داشته باشی، یا در آنجا چه شغلی را انتخاب کنی، آزادی یک چیز واضحی است[۵]».

آزادی با آنکه کلمه‌ای است که بسیار با هیجان بر زبان می‌آید، لکن به خودی خود پسندیده نیست، بلکه همیشه باید در نظر داشت که آزادی از چه و برای چه خواسته می‌شود.

مطالعه بیشتر:

آزادی (قسمت دوم)

آزادی (قسمت سوم)

آزادی (قسمت چهارم)


[۱] – چهارمقاله درباره آزادی – آیزا برلین – ترجمه محمد علی موحد

[۲] – جان استوارت میل درباره آزادی – شیخ الاسلامی

[۳] – رساله لوپاتان – به نقل از دانشنامه سیاسی – آشوری

[۴] – فلسفه حقوق بشر – آیت الله جوادی آملی

[۵] – صحیه نور / ج ۹ / ص ۸۵

انتخاب رئیس حکومت توسط مردم

زمان مطالعه: 4 دقیقه

میزان، رای مردم است. مردم با انتخاب و رای خویش به تکلیف آوری مکلف به بهترین انتخابند. آرای عمومی در زمان حاضر از اهمیت فراوانی برخوردار است چرا که بیشتر حکومتها آن را به عنوان یک ضابطه و اصل پذیرفته‌اند و سعی دارند خود را در اعتقاد و عمل به آن پایبند نشان دهند و به این وسیله در میان مردم خود و در سطح بین‌المللی از موقعیت بهتری برخوردار گردند.

امروزه آرای عمومی نه تنها ملاک مقبولیت یک حکومت به شمار می رود، بلکه ملاک مشروعیت آن نیز دانسته می شود چرا که بسیاری از حکومتهای دنیا، منشاء حاکمیت را مردم یا ملت می دانند.

امیرالمومنین علیه السلام شناخت و مطالعه پیرامون نامزدین خلافت را برای مردم از شرایط انتخاب بر می شمارد و انتخاب خویش را نیز بی مطالعه و ناگهانی نمی دانند. او دولت را به گونه‌ای می‌بیند که می بایست مردم را برای خدا بخواهد و به تعبیری در تمامی عرصه‌های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی مردم را به سوی کمال و خداگونه کردن رهنمون می‌سازد. هرچند مردم و انتخاب گران او – حاکم – را برای خویش بخواهند، لکن دولت منتخب، می‌بایست قسط و عدل را شیوه خویش سازد و از سوی دیگر مردم به منظور اصلاح خویش و از آن مهمتر اصلاح جامعه به حکومتی صالح رای دهند. با عنایت به اینکه رهبری با شیوه‌های خیر و یا شر می‌تواند جامعه‌ای خیر یا شر بسازد، کاملاً آشکار خواهد شد که رای مردم در ارتباط با اصلاح جامعه خویش، ارتباطی تنگاتنگ با انتخاب دولت خواهد داشت و در واقع اگر دولتی بر سر ضعیفان جامعه دستی بکشد و یا افسار ظالمان را چنان بکشد که آنان را حتی با کرامت به آبخورگاه حق بیاورد، برخواسته از همان رای با مطالعه و آگاهانه مردم است.

حضرت علی علیه السلام می فرماید: لم تکن بیعتکم ایای فلته و لیس امری و امرکم واحدا. انی اریدکم لله و انتم تریدوننی لانفسکم. ایها الناس اعینونی علی انفسکم و ایم الله لاتصفن المظلوم و لاقودن الظالم بخزامته حتی اورده منهل الحق و ان کان کارها[۱]

یعنی بیعت شما با من بی مطالعه و ناگهانی نبوده و اکنون کار من و شما یکسان نیست. من شما را برای خدا می خواهم و شما مرا  برای خویشتن. ای مردم به من برای اصلاح خودتان کمک کنید. به خدا سوگند، داد مظلوم را از ظالم می‌گیرم و افسار ظالم را می کشم تا وی را به آبخورگاه حق وارد سازم اگر چه مایل به این کار نباشد.

این کلام را امام علیه السلام وقتی فرموده که «عبدالله بن عمر بن الخطاب و سعدبن ابی وقاص و محمد بن مسلمه و حسان بن ثابت و اسامه بن زید از بیعتش تخلف نمودند[۲]

علامه جعفری در ذیل همین خطبه نوشته‌اند: از یک طرف بعضی از مدافعین می‌گویند: ابوبکر به جهت شایستگی و علل منطقی مورد بیعت قرار گرفته است، زیرا اگر چنین نبود مورد اعتراض مهاجرین و انصار و همه مسلمانان قرار می گرفت در مقابل این گروه کسانی هستند که می‌گویند اصل جریان نه مطابق نظر آن مدافعین بوده است و نه فلته – حادثه ناگهانی – بلکه بعضی از صحابه پیش از وفات پیامبر اکرم (ص) این جریان را تدبیر و تثبیت کرده بودند و به هر حال با نظر به اینگونه تناقضات در تفسیر جریان فوق لازم است که صاحبنظران مخلص و متقی و مطلع از قضایای صدر اسلام، این جریان را با کمال دقت و حمل و صرف وقت لازم مورد تحلیل قرار داده و واقعیت را تبیین نمایند و لیس امری و امرکم واحدا، انی اریدکم لله و انتم تریدوننی لانفسکم، کار و تلاش و هدف من در حیات غیر از کار و خواسته‌های شما است زیرا من شما را برای خدا می‌خواهم، شما من را برای خودتان. من شما را برای قراردادن در جاذبه کمال الهی می‌خواهم. شما مرا برای اشباع هوی و هوس‌های خود می‌خواهید[۳].

ایشان سپس اضافه می کنند: «مفهوم گفتار امام علیه السلام که فرموده است بیعت شما با من بی اندیشه و ناگهانی نبود، این است که چون بیعت آنها از روی تدبیر و اندیشه بوده کسی نمی‌تواند پس از انجام یافتن بیعت مخالفت کند و یا از آن پشیمان گردد. در این عبارت به بیعت مردم با ابوبکر اشاره شده که عمر درباره آن گفت: کانت بیعه انی بکر فلته و قی الله شرها یعنی: بیعت مردم با ابوبکر ناسنجیده و بدون اندیشه بود و خداوند مردم را از شر آن محفوظ داشت. فرموده است: و لیس امری و امرکم واحداً. این بیان اشاره است به تفاوتی که میان اقدامات امام علیه السلام و خواسته‌های آنها وجود دارد و این تفاوت و اختلاف را با ذکر این که من شما را برای خدا می‌خواهم، روشن می گرداند و معنای سخن مذبور این است که من از شما پیروی و فرمانبرداری می‌خواهم، تا به یاری شما دین خدا را بر پای دارم و احکام و حدود او را اجرا کنم و شما مرا برای خودتان می‌خواهید. یعنی : برای اینکه از عطایا و مقام و منزلت و منافع دیگر دنیوی برخوردار شوید و پس از این گفتار توبیخ آمیز آنان را مخاطب قرار داده از آنها می‌خواهد که برای اصلاح احوال خودشان وی را یاری کنند و فرمانبردار او باشند و دستورها را به کار بندند. سپس سوگند می خورد که انتقام ستمدیده را خواهد گرفت و ستمگر را مهار خواهد کرد. استعاره واژه قود، که به معنای کشیدن است، برای توصیف این معنا است که او ستمکار را به ذلت خواهد کشانید و او را وادار خواهد کرد که حق را اذعان کند و به آن تن در دهد[۴]

«واژه (خزامه) تشریحی بر این استعاره است. همچنین واژه منهل (آبشخور) را که برای حق استعاره فرموده است، بدین مناسبت که آبشخور محلی است که تشنه کامان با رسیدن به آن از رنج تشنگی آسوده می شوند. حق نیز چشمه زلالی است که سینه ستمدیدگان با آن شفا می یابد و با رسیدن به آن درد و رنج آنان برطرف می‌شود و توفیق از خداست[۵]».

لذا مشاهده می‌کنیم در عین اینکه انتخاب رئیس حکومت با اختیار و دانش کامل انجام می‌پذیرد، ولی پس از انتخاب تا زمانی که از حق و اسلام عدول نشود، به منظور پیشبرد اهداف حکومت، کسی اجازه بیعت شکنی و مخالفت ندارد و بسیار جالب است که به عنوان یکی از مصادیق بارز این گونه سیاسی ها  در انتخابات ریاست جمهوری  دوم خرداد ۱۳۷۶همانهایی که برای نامزد خود سنگ او را به سینه می‌زدند، بعد از انتخاب او و گذر زمانی از دوران مسئولیت طرح عبور از همو رامطرح می‌کنند و به نوعی بیعت شکنی می‌کنند، درست مخالف معتقدانی که اگر به او رای نداده‌اند به احترام رأی ملت تا آخر به او وفادار بوده‌اند

 


[۱] – نهج البلاغه – خطبه ۱۳۶

[۲] – شرح نهج البلاغه – میرزا احمد مدرس وحید – ج ۹ – ص ۴۰

[۳] – ترجمه و تفسیر نهج البلاغه – محمد تقی جعفری

[۴] – ترجمه و تفسیر نهج البلاغه – محمد تقی جعفری

[۵] – شرح نهج البلاغه ابن میثم – محمدی مقدم

دسته‌بندی نشده

گردشگری از دیار خود

زمان مطالعه: 3 دقیقه

تابستان است . فرصتی است تا بسیاری آب و هوای زندگی را تغییر دهند و به سفری ، بازدیدی و سیاحتی بپردازند. این سفر و سیاحت ضرورت حیات بشری است . چه انسانهایی که در قرنهای گذشته با مشکلات و مرارات های فراوان به دوردست ها رفتند و مشهودات ها و تجارب شان را به دیگران با خلوص نیت اهدا کردند. سفرنامه های موجود،توصیف جوامع شهری و روستایی و یا داستانها و افسانه های کهن و ده ها موضوع دیگر که هم اکنون بازگو کننده تاریخ گذشته بشر است با همین روش حاصل و به دست ما رسیده است. دین مبین اسلام که بر مبنای عقل استوار است با تأکید فراوان توصیه به این مهم کرده است. اینک این سفرها که به صنعتی بزرگ و رقابتی تبدیل شده است در انتظار حضور شما ودیگران است .هم اینک ارگانهای جهانی ، ملی و مردمی بسیاری وجود دارد که بشدت در تلاشند تا این صعنت کهن را مدرنیزه کرده و سلیقه مردم را به این سمت و سو بکشانند. صنعتی که بسیاری از صنایع دیگر را به خودش وابسته کرده، حمل و نقل، هتل و رستوران، صنایع دستی و ده ها موضوع دیگر شغلی آشنا که همگی از این صنعت گمنام بدست می آیند. بنده به نوبه خودم از این موضوع هم بدلیل سلامتی روحی مردم که ضروری ترین نیاز بشر است و هم بدلیل رشد و شکوفایی صنعت و تولید ثروت دفاع می کنم و اتفاقاً زمان خدمتم در مرکز تجارت الکترونیکی بسیار مایل بودم تا با فنآوری الکترونیکی امکان تسهیلات بیشتری را با سازمان گردشگری برایآشنایی آسانتر عموم مردم معرفی و راه اندازی نمایم و البته به اولین حرکت آن یعنی آمارگیری آخرین وضعیت پرداخته شد لکن عمر شغلی جهت نهایی کردن آن کفاف نداد. با این وجود به همه توصیه ای دارم و آن اینکه همیشه کار را باید از نزدیکترین نقطه شروع کرد. در همه چیز اینچنین است. در عرفان علوی شناخت الهی را با عرفان شخصی و نفسی آغاز کرده اند و توصیه شده کسی که خودش را بشناسد خدایش را خواهد شناخت. گذشتگان ابتدا فرهنگ ، دانش و اماکن پیرامون خودشان را می شناختند و سپس شروع به شناخت دوردستها می کردند . می رفتند تا بیشتر بفهمند . می رفتند تا بیشتر بیاموزند و می رفتند تا با تمدنهای غنی و فقیر دیگر هم آشنا شوند. این سیره صحیح گردشگری است. یعنی باید از منطقه خودتان شروع کنید . از هر محلی و شهری که هستید شروع کنید و اگر دیدار دیارتان را به انتها رساندید به دیدار دیار دیگران بروید. لازمه رفتن به کلاس دوم دبستان قبولی در کلاس اول دبستان است . آنهایی که جهشی می خوانند به معنای نخواندن کلاس های قبل نیست بلکه استثناهایی هستند که زودنر از دیگران یاد گرفته اند و نیاز به کلاس بالاتر دارند. آنهایی که می خواهند دیار بعدی را تجربه کنند حتماً زودتر از دیگران شروع کرده اند . بیشتر توصیه ام به همشهریان تهرانی است قبل از اینکه بار و بنه را جمع کنید ،شال و کلاه و چادرو چاقچور کنید توصیه می کنم به همین تهران بپردازید و از دیدنیهای آن حظ وافر ببرید .باور کنید تهران زیباتر از بسیاری از پایتخت های کشورهای دنیا است و البته غنی تر ، با فرهنگ تر و دیدنی تر . توصیه می کنم به موزه ها ، پارک ها و جنگلهای تهران بروید و با فرهنگ گذشته پدرانتان  آشنا شوید . به امامزاده های متعدد بروید تا از دین اصیل اسلامی گذشته واز  وارستگی بی نظیر آنان آگاه شوید. چه چیزی بهتر از اینکه اول خود شناسی کنیم و بعد دیگر شناسی . اصلاً کدام عقل باخرد است که توصیه کرده باشد شناخت دیگران الویت دار تر از شناخت خودی است. کدام پیراسته است که خود شناسی نکرده باشد لکن در مقابل تهاجم بیگانه تاب آورده باشد. شناخت فرهنگ گذشته به ما روشنی خواهد بخشید . نشان خواهد داد تا بعد از آن به کجا باید سفرکرد، کمک خواهد کرد تا با داشتن جوشنی مقاوم و قوی از گلهای زیبای این دنیا با آگاهی بچینیم و با لذت ببوئیم. طبیعتاً در این روش به تمامی منافع گفته شده  هم دست خواهیم یافت .بدیهی است مزایای آن یعنی صنایع دستی ، توسعه حمل و نقل، … و در یک کلام اشتغال که در نهایت منجر به تولید ثروت است نیزدست یافته و  نصیب خودی ها خواهد شد. به همین دلیل توصیه من از همین تهران و یا منظقه خودتان است و سپس دیار دیگر. حال خود دانی و خود والسلام.

دسته‌بندی نشده