چرا باید کسب و کار خود را در سن ۴۰ سالگی راه اندازی کنید؟

زمان مطالعه: 2 دقیقه

بسیاری از مردم فکر می کنند که راه اندازی یک تجارت کاری است که فقط جوانان می توانند انجام دهند. آنها معتقدند که بعد از یک سن خاص، برای #ریسک کردن، یادگیری مهارت های جدید یا دنبال کردن علایقشان خیلی دیر شده است. با این حال، این درست نیست. در واقع، راه اندازی کسب و کار خود در سن ۴۰ سالگی یا بیشتر مزایای زیادی دارد. در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم:

– شما تجربه و دانش بیشتری دارید. تا زمانی که به ۴۰ سالگی برسید، احتمالاً در صنایع، نقش ها و محیط های مختلف کار کرده اید. از موفقیت ها و شکست های خود درس های ارزشمندی گرفته اید. شما همچنین شبکه ای از مخاطبین و مربیان ایجاد کرده اید که می توانند به شما در کسب و کارتان کمک کنند. همه این دارایی ها می توانند به شما نسبت به کارآفرینان جوان تری که ممکن است فاقد همان سطح تخصص و #ارتباطات باشند، برتری بدهید.

– وضوح و اعتماد به نفس بیشتری دارید. با افزایش سن، احساس بهتری نسبت به اینکه چه کسی هستید و چه می خواهید دارید. شما دید واضح تری از اهداف و ارزش های خود دارید. همچنین به توانایی ها و قضاوت خود اعتماد بیشتری دارید. کمتر تحت تأثیر فشارها یا نظرات خارجی قرار می گیرید. به احتمال زیاد به غرایز خود اعتماد می کنید و رویاهای خود را دنبال می کنید.

– منابع و فرصت های بیشتری دارید. راه اندازی یک کسب و کار نیازمند پول، زمان و انرژی است. وقتی جوان تر هستید، ممکن است به اندازه کافی از این منابع برای سرمایه گذاری در کسب و کار خود نداشته باشید. ممکن است تعهدات یا تعهدات دیگری داشته باشید که گزینه های شما را محدود می کند. با این حال، وقتی بزرگتر می شوید، ممکن است ثبات مالی، انعطاف پذیری و آزادی بیشتری داشته باشید. ممکن است به اندازه کافی پول پس انداز کرده باشید تا کسب و کار خود را تامین کنید یا به منابع مالی دیگر دسترسی داشته باشید. ممکن است زمان بیشتری برای اختصاص دادن به تجارت خود یا واگذاری وظایف دیگر داشته باشید. همچنین ممکن است فرصت های بیشتری برای استفاده از مهارت ها، دانش و شبکه خود برای ایجاد ارزش برای مشتریان و شرکای خود داشته باشید.

اینها تنها برخی از دلایلی است که چرا شروع کسب و کار خود در سن ۴۰ سالگی می تواند ایده خوبی باشد. البته، بدون در نظر گرفتن سن شما، چالش ها و خطراتی نیز در کارآفرینی وجود دارد. با این حال، اگر اشتیاق قوی، ایده ای قابل اجرا و برنامه ای محکم داشته باشید، می توانید بر این موانع غلبه کنید و به موفقیت برسید. به یاد داشته باشید که سن فقط یک عدد است و هیچ وقت برای شروع کار جدید دیر نیست.

چرا اسناد حقوقی، مالی و اداری در دعاوی بین المللی اهمیت دارد؟

زمان مطالعه: 2 دقیقه

دعاوی بین المللی فرآیندهای حقوقی پیچیده و چالش برانگیزی هستند که شامل چندین طرف، صلاحیت قضایی و قوانین می شوند. آنها اغلب با موضوعاتی با اهمیت جهانی مانند حقوق بشر، تجارت، امنیت و حفاظت از محیط زیست سروکار دارند از این رو برای اطمینان از انصاف، مشروعیت و اثربخشی این دعاوی، دسترسی طرفین به اسناد قانونی، مالی و اداری معتبر و مرتبط ضروری است.

Judges enter the International Court of Justice, or World Court, in The Hague, Netherlands, Wednesday, Oct. 3, 2018, where they ruled on an Iranian request to order Washington to suspend U.S. sanctions against Tehran. (AP Photo/Peter Dejong)

اسناد حقوقی منابع اولیه حقوق و شواهد در دعاوی بین المللی هستند. آنها شامل معاهدات، کنوانسیون ها، اساسنامه ها، مقررات، احکام، نظرات، گزارش ها و سایر اسنادی هستند که حقوق و تعهدات طرفین، صلاحیت و صلاحیت دادگاه ها یا دادگاه ها، و قواعد ماهوی و رویه ای قابل اجرا را تعیین می کنند. اسناد حقوقی همچنین راهنمایی هایی را در مورد چگونگی تفسیر و اعمال این قوانین در زمینه ها و موقعیت های مختلف ارائه می دهند.

اسناد مالی سوابق معاملات، دارایی ها، بدهی ها، درآمدها و هزینه هایی است که به موضوع اختلاف یا طرفین درگیر مربوط می شود. آنها شامل صورتحساب های بانکی، فاکتورها، رسیدها، قراردادها، بودجه ها، حسابرسی ها و سایر اسنادی هستند که وضعیت مالی و عملکرد طرفین را نشان می دهند. اسناد مالی برای تعیین خسارت، غرامت، استرداد یا سایر راه حل هایی که ممکن است توسط دادگاه یا دادگاه صادر شود، مهم هستند.

اسناد اداری سوابق اقدامات، تصمیمات، ارتباطات و رویه هایی است که به اداره و مدیریت اختلاف یا طرفین درگیر مربوط می شود. آنها شامل مکاتبات، صورتجلسه ها، دستور کارها، یادداشت ها، یادداشت ها، فرم ها، درخواست ها، اطلاعیه ها و سایر اسنادی هستند که مراحل انجام شده توسط طرفین یا دادگاه یا دادگاه برای شروع، انجام یا حل اختلاف را مستند می کنند. اسناد اداری برای تضمین شفافیت، پاسخگویی و کارایی فرآیند حل اختلاف مهم هستند.

اسناد حقوقی، مالی و اداری منابع اطلاعاتی مرتبط و مکملی هستند که می توانند به طرفین و دادگاه یا دادگاه در درک حقایق، مسائل و استدلال های پرونده کمک کنند. آنها همچنین می توانند به جلوگیری یا حل تعارضات، سوء تفاهم ها یا ابهاماتی که ممکن است در جریان دعوا ایجاد شود کمک کنند. بنابراین، ضروری است که این اسناد دقیق، کامل، سازگار و قابل دسترس برای همه ذینفعان مربوطه باشد.

برای همین در پیگیری پرونده های حقوقی و قضایی مخصوصا در عرصه بین الملل باید توجه ویژه ای به اسناد و مدارک مالی، حقوقی و اداری نمود زیرا قضات، وکلا و کارشناسان مربوطه تنها بر اساس این شواهد قطعی می توانند دفاعیات لازم را انجام و یا اتخاذ تصمیم نمایند.

ایجاد، بررسی و نگهداشت اسناد مربوطه امری متمرکز است که اصولا توسط دبیرخانه ها صورت می‌ پذیرد و البته وجود اتوماسیون های اداری نیز می تواند در به سرانجام رساندن اینگونه پرونده ها کمک شایانی نماید.

چرا مدیران ارشد مسائل حقوقی را جدی نمی‌گیرند؟

زمان مطالعه: 3 دقیقه

یکی از رایج‌ترین چالش‌هایی که متخصصان حقوق در کار خود با آن مواجه هستند، عدم‌حمایت و همکاری مدیران ارشد است. به نظر می‌رسد که بسیاری از مدیران ارشد، مسائل حقوقی را یک اولویت کم، مزاحم یا حتی تهدیدی برای اختیارات خود می‌دانند. آن‌ها ممکن است توصیه‌های حقوقی را نادیده بگیرند، اقدامات انطباق را به تأخیر بیندازند، یا در برابر اجرای بهترین شیوه‌ها مقاومت کنند. این می‌تواند عواقب جدی برای سازمان داشته باشد، مانند افزایش خطرات قانونی، آسیب به شهرت، یا تحریم‌های نظارتی.

چرا مدیران ارشد این‌گونه رفتار می‌کنند؟ چندین دلیل ممکن وجود دارد، مانند:

عدم آگاهی: برخی از مدیران ارشد ممکن است از پیامدهای قانونی تصمیمات یا اقدامات خودآگاهی کامل نداشته باشند. آن‌ها ممکن است قوانین و مقررات مربوطه یا هزینه‌ها و مزایای بالقوه انطباق را درک نکنند. آن‌ها همچنین ممکن است احتمال یا شدت مشکلات قانونی را دست‌کم بگیرند.

عدم اعتماد: برخی از مدیران ارشد ممکن است به متخصصان حقوقی در سازمان خود اعتماد نداشته باشند. آن‌ها ممکن است آن‌ها را بیش‌ازحد محتاط، متخاصم یا خارج از ارتباط با واقعیت‌های تجاری درک کنند. آن‌ها همچنین ممکن است به شایستگی، اعتبار یا درستی خود شک کنند.

عدم همسویی: برخی از مدیران ارشد ممکن است اهداف و ارزش‌های مشابهی با متخصصان حقوقی در سازمان خود نداشته باشند. آن‌ها ممکن است اولویت‌ها، انگیزه‌ها یا انتظارات متفاوتی داشته باشند. آن‌ها همچنین ممکن است منافع یا برنامه‌های متضادی با سایر ذینفعان داشته باشند.

عدم ارتباط: برخی از مدیران ارشد ممکن است به‌طور مؤثر با متخصصان حقوقی در سازمان خود ارتباط برقرار نکنند. آن‌ها ممکن است راهنمایی، بازخورد یا پشتیبانی روشن ارائه نکنند. آن‌ها همچنین ممکن است به نظرات، پیشنهاد‌ها یا نگرانی‌های آن‌ها گوش ندهند یا به آن‌ها احترام نگذارند.

چگونه متخصصان حقوقی می‌توانند بر این چالش‌ها غلبه کنند و روابط خود را با مدیران ارشد بهبود بخشند؟ در اینجا چند استراتژی ممکن وجود دارد:

آموزش: متخصصان حقوقی باید به مدیران ارشد در مورد جنبه‌های حقوقی کارشان آموزش دهند. آن‌ها باید قوانین و مقررات مربوطه، خطرات و فرصت‌های بالقوه و بهترین شیوه‌ها و استانداردها را توضیح دهند. آن‌ها همچنین باید مثال‌های عینی، مطالعات موردی یا سناریوهایی را برای نشان دادن نکات خود ارائه دهند.

ایجاد اعتماد: متخصصان حقوقی باید با نشان دادن ارزش و تخصص مدیران ارشد، اعتماد ایجاد کنند. آن‌ها باید مشاوره حقوقی به‌موقع، دقیق و عملی ارائه دهند. آن‌ها همچنین باید درک خود را از اهداف و چالش‌های تجاری نشان دهند و راه‌حل‌هایی ارائه دهند که منافع قانونی و تجاری را متعادل کند.

همسویی: متخصصان حقوقی باید خود را با مدیران ارشد با به اشتراک گذاشتن دیدگاه و ارزش‌هایشان هماهنگ کنند. آن‌ها باید اهداف و انتظارات خود را به‌طور واضح و آشکار بیان کنند. آن‌ها همچنین باید به دنبال بازخورد و نظرات مدیران ارشد باشند و سهم و دستاوردهای خود را تصدیق کنند.

ارتباط: متخصصان حقوقی باید با استفاده از زبان روشن، مختصر و متقاعدکننده با مدیران ارشد ارتباط مؤثر برقرار کنند. آن‌ها باید پیام خود را متناسب با مخاطب، زمینه و هدف تنظیم کنند. آن‌ها همچنین باید فعالانه و همدلانه به نظرات و نگرانی‌های مدیران ارشد گوش دهند و با احترام و سازنده به آن‌ها رسیدگی کنند.

با پیروی از این استراتژی‌ها، متخصصان حقوقی می‌توانند یک رابطه مثبت و سازنده را با مدیران ارشد تقویت کنند. این می‌تواند به نفع هر دو طرف و همچنین کل سازمان باشد. مسائل حقوقی چیزی نیست که نادیده گرفته شود یا از آن اجتناب شود. آن‌ها چیزی هستند که باید جدی گرفته شوند و به‌صورت حرفه‌ای با آن‌ها رفتار شوند.