درس هایی از پدرم ۴

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

فوتبال از جمله ورزش هایی است که قابلیت تطبیق با زندگی اجتماعی ، اقتصادی و بلاخص کسب و کار را دارد. در فوتبال به بازیکنانی که در پست های مختلف زمین به خوبی بازی کنند و از تکنیک بالایی برخوردارهستند اصطلاحاً ستاره می گویند و این تعریف کلان را میتوان در رشته های مختلف نیز تسری داد .در دنیای کسب و کار، مدیرانی وجود دارند که در مشاغل مختلف احتمالاً توانایی های خوبی از خود بروز می دهند ،از اینها نیز باید بعنوان ستارگان شغلی و یا کسب و کار نام برد علی رغم این تعاریف باید دانست وجود ستاره به این معنا نیست که یک تیم فوتبال ، یک گروه هنری و یا یک کسب و کار از اوضاع مطلوب و مناسبی برخوردار است . در همه این حوزه ها رقبایی وجود دارد که با نداشتن ستاره، گوی سبقت را از این ستارگان ربوده اند. در این گونه موارد ضعفی وجود دارد که باید در چیز دیگری جستجو شود . بررسیها نشان داده است که عدم وجود فوق ستاره مشکل اصلی این حوزه هاست . فوق ستاره گان افرادی هستند که در حوزه های مدیریتی خود را با تمام توانایی که گاهی بسیار کمتر از ستارگان است در اختیار سازمان قرار می دهند و خود را تافته جدا بافته ای نمیدانند.
یادمان باشد سازمانها نیاز به فوق ستاره دارند . سازمانها باید از ستارگان مدعی، که صراحتاً اعلام می کنند ،اگر مسئولیتی به من واگذار شود بدون ورود دیگران تا پایان انجام خواهم داد و دیکتاتور مآبانه برخورد می کنند و اگر در گروهی قرار گیرند برای اینکه نظرات خود را دیکته کنند ، گروه را با چالش مواجه می کنند پرهیز کنند. حوزه های موفق، حوزه هایی هستند که افراد آن با هر توانایی که دارند دراختیار تیم قرار می گیرند.

عبدالکریم نعناکار

درس هایی از پدرم ۳

زمان مطالعه: < 1 دقیقه
یک خودروی معمولی با بیش از چهار هزاز قطعه ساخته میشود . این قطعات چنان به نظم نشسته اند که یک بیننده ساده را نیز به تحسین وا میدارند . ولی آنچه که زیباتر از نظمشان جلوه گری میکند تعامل این قطعات با هم است .طبیعی است آنچه باعث حرکت یک خودرو میشود شرح وظیفه هر قطعه است که انجام میدهد نه کیفیت آن . چنانچه کیفیت قطعه ای بالا باشد و در حوزه وظایف خود حرکت کند از خودرویی بهتر بهره مند خواهیم شد و الا صرف کیفیت بدون شرح وظیفه ،خودرو را نه اینکه حرکت نمیدهد بلکه هزینه های سنگینی را نیز تحمیل میکند .
در دنیای سیاست و صنایع نیز همین موضوع حکمفرماست . دخالت بعضی از افراد در کارهایی که ذاتا در شرح وظایف آنها نمی گنجد ، پهن شدنشان در گستره مجموعه ها و سازمانها و اینکه بشدت سیری ناپذیرند و مایلند اثراتشان همه جا باشد و خود را در کلیه امورات اثر گذار جلوه دهند از بدترین نوع ساختار سیاسی و همچنین صنعتی است . همانطور که یک مهندس تعامل یک قطعه را با دیگر قطعات خودرو جهت سلامت دستگاه، کنترل و هدایت میکند. این مدیریت کلان سازمان است تا این افراد را کنترل و در چارچوپ وظایفشان مدیریت و هدایت کند. متاسفانه گاهی مدیران به این تزاحمات کاری نیز دامن میزند . در هر صورت باید اذعان داشت مقصر اصلی که آسیب های جدی را به صنعت، سازمان و یا مملکت وارد میسازد اول مدیران ارشدند و بعداً، ولع سیری ناپذیر پرسنل(مدیر میانی) و مدیران مملکتی که متجاوزان به حریم شرح وظایف دیگرانند . یادمان نرود شرح وظایف در سازمانها بایدحرف اول را بزند . صد کار را به یکنفر ندهیم و نود و نه نفر دیگر را بیکار بگذاریم.

عبدالکریم نعناکار

درس هایی از پدرم ۲

زمان مطالعه: < 1 دقیقه
از جمله عدم پیشرفت در صنایع ایران وجود آدم های حاج آقا مسلک است که بدون داشتن اطلاعات کارشناسی و هزینه و فایده پروژه به صرف اعتماد به دیگران که منافع خود را دنبال می کنند، نسبت به یک موضوع اقتصادی اظهار نظر می کنند و برای تحقق آن از موضع حاجی بودن خودشان استفاده می نمایند . متاسفانه در اینگونه موارد نظرات کارشناسی زمین می ماند و پروژه مطروحه فعال و یا به خواسته مدیر حاجی مسلک زمینگیر می شود . اینگونه پروژه ها متعاقباً ضرر و زیان خودش را نشان می دهد. ساخت پل ها ، سدها، فرودگاه ها و قس علی هذا که در مملکت زیاد است و اصلاً توجیه اقتصادی نداشته است از جمله همین پروزه های حاجی مسلکی است که منابع معتابهی از سرمایه کشور را به هدر داده است . یادمان نرود تعهد و تخصص باید حرف اول را بزند . تعهد بی تخصص و تخصص بی تعهد را جایگزین این اصل نکنیم

عبدالکریم نعناکار