درس هایی از پدرم ۲۵

زمان مطالعه: 2 دقیقه

سازمان های غیر رسمی

کمتر دیده شده است که مدیران در یک سازمان با سازمان های غیر رسمی مواجه نشوند . معمولاً در کنار ساختار تشکیلاتی و کاملاً استاندارد سازمانها و شرکتها با یک سری سازمانهای غیر رسمی مواجه می شویم که با انگیزه های کاملاً متفاوت بوجود می آیند. این سازمانهای غیر رسمی از پیش طراحی نمیشود و با توجه به ارتباطات خاصی که بین پرسنل و مدیران اتفاق می افتد و یا در قبل افتاده است، بوجود می آیند . ارتباطاتی که غالباً بیرون از سازمان شکل گرفته و یک سری اعتقادات و خواسته های مشترک، آنها را بهم نزدیک کرده است . این خواسته ها میتواند جنبه های قدرتی، مالی و یا پیشبرنده امور سازمانی باشند. در خصوص دو مورد اول و دوم سازمان البتّه با تهدید مواجه است ولی در خصوص نوع سوم انتظار سرعت و ایجاد تسهیلات برای سرعت در اقدام و عمل می رود . در هر صورت از وظایف مدیران ارشد، شناسایی این گروها و سازمانهای غیر رسمی است و دقت در اهداف این سازمانهاست. در هر سه نوع آنچه مسلم است کار بصورت غیر رسمی و یا حتی رسمی ولی با گذر از موانع اداری انجام می گیرد و بی تردید سرعت کار را بالا می برد . در بسیاری از این سازمانهای غیر رسمی، مشاهده ی سرعتِ انجام کار مشهود است بر خلاف سازمان رسمی که رتق و فتق امورمهّم، گاهی در پیچ و خم بورکراسی سازمانها و شرکتها می ماند. شناخت این گروها و سازمان های غیر رسمی به مدیران ارشاد کمک شایانی می کند تا این سازمانها مدیریت شوند، تضعیف و یا تقویت گردند و با اداره کردن آنها سازمان را از خطرات نجات و یا به سمت ارتقا پیش برد. چستر بارنارد،از نخستین اندیشمندانی بود که به اهمیت ساختار سازمانی پی برد و یادآور شد که روابط غیر رسمی،(نوع سوم) هم به انجام کارها کمک می کند و هم می‌تواند به کارکنان در تأمین نیازهای اجتماعی شان کمک کند

بدون دیدگاه برای درس هایی از پدرم ۲۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    نه + هفده =