درس هایی از پدرم ۱۴

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

برنامه و بودجه

داشتن برنامه و حرکت در جهت آن از اصلی ترین وظایف مدیران محسوب میشود . ارزیابی مدیران میانی نیز با همین سنجه قابل بررسی است . متاسفانه در بعضی از شرکتها علاوه بر اینکه مدیران میانی قادر به تهیه و تنظبم برنامه نیستند از هدف گذاری های اعلام شده نیز پیروی نمی کنند و آن را یک کار لوس و بی فایده می پندارند لکن برای خالی نبودن عریضه هرروز پیشنهاد جدیدی مطرح میکنند که اصولا” صاحبان اصلی آن پیشنهادات، هم نیستند و از سوی کارمندان و یا مشتریان دیکته میشوند .
بدلیل ابن الوقتی بودن بعضی از مدیران اولا” جایگاه توانمندی مدیران میانی معلوم نبوده و ثانیا” کمک میکند که مدیران ارشد با هر پیشنهاد جدید و یا وسوسه کننده ای تغییر رویه داده و مواضع جدیدی اتخاذ کنند.
بسیار اهمییت دارد که مدیریت ارشد از کلیه واحدهای تحت الامر خود برنامه ها و هدف گذاری های سال را درخواست و میزان رشد را در هر ماه و به اتفاق همه مدیران بررسی کند و با استفاده از کارت امتیازی متوازن وضعیت پیشرفت و یا درجا زدن برنامه را معلوم ساخته و با بررسی جوانب کار عوامل عدم رشد را یافته و نسبت به مرتفع کردن آنها به اتفاق دیگر مدیران راهکار ارائه کنند.
یادمان نرود، برنامه و بودجه بهترین شیوه هدفگذاری شرکتهاست که داشتن و صد البته پیروی از آن ، کنترل ماهیانه و جلوگیری از انحرافات ، شرکت را سریعتر به اهداف از پیش تعیین شده خود می رساند.

عبدالکریم نعناکار

بدون دیدگاه برای درس هایی از پدرم ۱۴

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    12 − 5 =